از اشیاء کوچک بهیادآورنده
گذران از زمانهای مختلف و رویارویی با وقایع گوناگون، تجربههای بس ارزشمندی را به اندوخته داشتههای آدمی میافزاید. گاه این تجارب بسیار شیرین بوده و آرزوی همیشگی بودن آنها و رنج عدم تحقق این آرزو، ذهن را آزار میدهد. گاهی نیز این تجربهها به اندازهای تلخ هستند که آرزویی جز پایان دائم آنها در حین وقوعشان و عدم تکرارشان در آینده وجود ندارد. گاه تجارب، ترکیبی از این دو حس هستند. آمیختهای شیرین و تلخ از وقایع که وظیفهای جز رشد دادن ابناء بشر را پیگیری نمیکنند. حداقل اینطور به نظر میرسد که اگر چیزی جز این باشد، سهل و سخت تلقی کردن تجربهها، کاری بیهوده است. بنابر این درس گرفتن از تمام این نوع از تجارب به گونهای که باعث بهبود عملکرد فرد شود، آنها را به اندوختههای ارزشمندی تبدیل میکند که اندک گنجی را با چنان بهایی خواهیم یافت. گنجهایی که از رفتارهای فکر نشده پرهیزت میدهند. پرهیز از رفتارهای عجولانهای که ثمرهای جز فرو رفتن در ورطه مشکلات ندارند. از سوی دیگر اینچنین تجاربی تو را به رفتارهای فکر شده سوق میدهند. آنهایی که ممکن است سختالوقوع باشند اما یقینا شیرینالثمر هستند :)) آنهایی که ممکن است یادآوریشان تو را کمی آزرده خاطر سازد اما از یادبردنشان را هم جز تجربه سیاهی نخواهی یافت :))
با رویارویی با چنین وقایعی است که آن شعر منسوب به سعدی را هزاران مرتبه، شیرینتر از گذشته درمییابی؛
مرد خردمند هنرپیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن
با دگری تجربه بردن به کار…..
در این بین اما، یادآوری خاطرات منسوب به آن تجربهها، به طرق مختلفی صورت میپذیرد. گاهی با مشاهده تصویری از آن مقطع زمانی. گاهی با شنیدن یک قطعه موسیقی که مربوط به آن روزگاران است. گاهی با خواندن دست نوشتهای که در آن احوال به ثبت رسیده و ….. گاهی نیز این وظیفه خطیر بر عهده اشیاء بیجانی است که تجربههای آن دوران را – با یادآوریشان – جانی دوباره میبخشند. مثال این نوع از یادآوری، این تصویر است.
تصویر دو عدد باتری که زمانی کارشان تامین انرژی دستگاه ضبط کنندهای – جهت ثبت رویدادهای حدودا ۱۶۰ دقیقهای – از مقطعی از دوران تحصیل پزشکی عمومی بود. حال تصویری از آنها به جای مانده که هر بار مشاهدهاش، یادآور تجربههای بس ارزشمند است. یادآور کارهای منسجم تیمی، یادآور تبلور بروز مهارتهای نرم، یادآور شناخت بسیار کاملتر پیرامون، یک یادآوریکننده بیقیمت….
آیا تا به حال فکر کرده بودی که تصویر ثبت شده از دو عدد باتری، میتواند چه میزان ناگفتهها در دل داشته باشد؟
آیینه سکندر، جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد، احوال ملک دارا
دیوان غزلیات – حافظ