تابستان، اعصاب و طبقه سوم
۱۴۰۳-۰۷-۲۰
بدون دیدگاه
مردادماه بود و گرمای تابستان به نهایت رسیده بود. در میانه آن روزهای تابستانی، اولین تجربه حضور در بخش بیماری‌های مغز و اعصاب در حال
برچسب: بیمارستان
از استاد؛ بازتعریف یک کلمه شناخته‌شده
۱۴۰۳-۰۷-۰۵
بدون دیدگاه
و بالاخره روتیشن ریه و روماتولوژی….. روزهای داخلی رفته‌رفته به پایان خود نزدیک می‌شد. این پایان ترکیبی از شادی و ناشادی بود. ناشادی از جهت
از تنگنای زمان
۱۴۰۳-۰۶-۲۶
بدون دیدگاه
و اما باقی مسیر. نوشته پیشرو به معنی حقیقی کلمه، یک چکیده است. یک گلچین است. گلچینی از وقایعی که به سرعت باد – یا
پایان هم بخشی از مسیر است
۱۴۰۳-۰۶-۲۳
بدون دیدگاه
روتیشن اورژانس هم به پایان خود رسید. روتیشنی که پر بود از تجربه‌های تازه. تجربه‌هایی که هم بالینی بود و هم غیر بالینی. تجاربی که
این نیز بگذرد!
۱۴۰۳-۰۶-۲۱
بدون دیدگاه
در یکی از روزهای بهاری، زمانی که فرصتی تا انتهای روتیشن دوم داخلی باقی نمانده بود، فرصت مناسبی فراهم شد تا کمی از تجربه آن
از شیرینی‌های مسیر
۱۴۰۳-۰۶-۱۷
۲ دیدگاه
نوشته پیشرو در میان روزهای اورژانس داخلی به ثبت رسید. تعداد کلماتش هرچند اندک است اما یادآور رویداد بس ارزشمندی است. رویدادی به ظاهر ساده
سلاام. از دیدن شما خوشحالم!
۱۴۰۳-۰۶-۱۶
بدون دیدگاه
از یک روتیشن جدید؛ این بار اورژانس داخلی از سه‌شنبه و چهارشنبه ۱۱ و ۱۲ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ بعد از روتیشن هماتولوژی، حال زمان آن بود
از اولین‌ها؛ این‌بار کارآموزی!
۱۴۰۳-۰۶-۱۳
بدون دیدگاه
بالاخره بعد از مقدمه‌چینی‌های بسیار، زمان ورود به مقطع کارآموزی است (+). قسمت اول این نوشته، مربوط به دوره فیزیوپاتولوژی بود. این نوشته نقل وقایعی است که در یک
دوره گذار از فیزیوپاتولوژی به بیمارستان
۱۴۰۳-۰۶-۱۱
بدون دیدگاه
سلام بر تو. سلامی از گذشته به سوی آینده. در این دوره حدودا یکساله فیزیوپاتولوژی، از انبوه بیماری‌ها گذشتیم. محور پایه کریستال یادگیری‌مان با مقدمه‌ای بر
بشنو از نی چون حکایت می‌کند
۱۴۰۳-۰۶-۰۷
بدون دیدگاه
سیر در مقطع فیزیوپاتولوژی با این یادداشت به پایان می‌رسد (+). یادداشتی که خود به نوعی، شرحی بر “اولین‌ها“ست….. آن مرد با استریدور۱ آمد! صبح