سلامی از گذشته به سوی آینده. سلام بر تو که در آینده این متن را میخوانی. اینجا خانهای است که از مسائل پیرامون پزشکی و فراپزشکی برایت خواهم گفت. چرا میگویم خانه؟ چون خانه یک مأمن امن است. اینطور نیست؟ :))
امید میرود اینجا همان دم نوشیدن چای گرم باشد زمانی که سختی زمستان بیش از هر زمان دیگری خود را نشان میدهد. همان دم لذتبخش.
زمان دقیق پیدایش آن مشخص نیست. مقداری از متنهایش، سوغات زمانهای دورتر هستند و مقادیری از آنها نیز از زمان حال با تو سخن خواهند گفت. پس اگر تاریخ یادداشتی را در گذشتههای دور یافتی، چندان متعجب نشو. آن نوشتهها در حقیقت نوعی زمینهچینی برای حرکت به سمت متنهای آینده هستند. آیندهای که تو در زمان حال شاهدش هستی و زمانی که بازیچه این متن ابتدایی شده است :)).
نوشتههای ابتدایی، کمی پیشبالینی هستند؛ به این معنا که پیدایش آنها از مسائل پیرامون دانشگاه و دانشکده به وقوع پیوسته است. احتمالا این سفر از گذشته به حال و نشر یادداشتها، مدتی زمان خواهد برد. هر چه به زمان حال حرکت کنیم و آن روزها کمرنگتر شوند، از تعداد نوشتههای بیشبالینی کاسته میشود…..
در میان نوشتهها احتمالا ردپای هنر و ادبیات را خواهی یافت. دو گهر بیقیمت در هیاهوی جهان که گوشه خلوتی را برای مخاطبینشان مهیا میسازند. همانها که با وجودشان، ادامه دادن – سهلتر – امکانپذیر است. همانها که با وجودشان، مسیر هموارتر میشود. اصلا میدانی چیست؟ طبابت را از قدیمالایام نوعی هنر دانستهاند. هنری که عرصه مواجهه با جنبههای مختلف انسانی است. تنها یک روی سکه مربوط به دانستههای علمی و بالینی است. آن روی دیگر سکه که همان هنر طبابت باشد، اگر از اهمیت بیشتری برخوردار نباشد، اهمیت کمتری هم نخواهد داشت. هنر آرامش، مدیریت، تفکر، توقف، حرکت….. میبینی؟ طبابت آمیزهای از حفظ تعادل میان علم و هنر است. هر دو باید کنار هم باشند تا نتیجه مطلوب آنگونه که محبوب است، مورد پیگیری قرار گیرد. بس بدیهی است که حفظ تعادل ادامه مسیر را با صرف موثرتر انرژی میسر میسازد. این نتیجهگیریها، یک نظر شخصی نیست. در حقیقت نوعی جمعبندی است. جمعبندیای که حاصل گفتگو و مشورت طولانیمدت با اساتید گرانقدری است که این مسیر را خیلی قبلتر، آن زمان که مسیر هنوز به همواری امروز نبود، پیمودهاند و از کولهبار تجاربشان، اکسیر پر بهایی را به ما هدیه کردهاند.
خبرنامه این خانه هم در پاورقی انتهای صفحه قابل دسترسیست. همان آیکونی که کنار پاکتنامه قرار گرفته. این “خبرنامه بودن” کاربرد اولیه آن است. چه کسی میداند؟ شاید در آینده کاربردهای دیگری نیز پیدا کرد…..
دستهبندیهای مربوط به هر نوشته هم مشخص هستند. شاید بتوان از آنها جهت مسیریابی بهتر روی نقشه استفاده کرد :)).
خلاصه که نوشتههایش را بخشی از مسیر خواهی یافت. همانطور که فرمود؛
این راه را نهایت، صورت کجا توان بست؟
کش صد هزار منزل، بیش است در بدایت…..
4 پاسخ
بسیاااار عالی
متن بسیار زیبایی بود برای اغاز راه
با ارزوی موفقیت در مسیر پیش رو
💐💐
مثل همیشه لطف دارین استاد،
ممنون از شما 🙂
بهبه.
چه خبر خوبی!
بالأخره آغاز…
نوشتنت مستدام.
مثل همیشه محبت داری به من،
برقرار و Reactive to light بمونی :))