چون باد رفته باشد
بهار و عجایبش، بهار و زیباییهایش، بهار و تکرارناشدنیهایش… در فاصله زمانی بهار گذشته تا بهار امروز، اتفاقات منتظره و غیرمنتظره زیادی به وقوع پیوسته.
وبلاگ شخصی
بهار و عجایبش، بهار و زیباییهایش، بهار و تکرارناشدنیهایش… در فاصله زمانی بهار گذشته تا بهار امروز، اتفاقات منتظره و غیرمنتظره زیادی به وقوع پیوسته.
یادداشت پیشرو نوعی زنگ تفریح است. یک وقفه کوتاه. یک مکث اندک… هفته عجیبی رو به انتهاست. حجم انبوهی از نانوشتهها باقی مانده؛ نانوشتههایی که
سلاام؛ با اورژانس تماس گرفتم؟ از دوشنبه و سهشنبه ۲ و ۳ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت حوالی ۹ است. طبق برنامه اعلام شده روز اول مهرماه،
روتیشن اورژانس هم به پایان خود رسید. روتیشنی که پر بود از تجربههای تازه. تجربههایی که هم بالینی بود و هم غیر بالینی. تجاربی که
در یکی از روزهای بهاری، زمانی که فرصتی تا انتهای روتیشن دوم داخلی باقی نمانده بود، فرصت مناسبی فراهم شد تا کمی از تجربه آن
نوشته پیشرو در میان روزهای اورژانس داخلی به ثبت رسید. تعداد کلماتش هرچند اندک است اما یادآور رویداد بس ارزشمندی است. رویدادی به ظاهر ساده
از یک روتیشن جدید؛ این بار اورژانس داخلی از سهشنبه و چهارشنبه ۱۱ و ۱۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ بعد از روتیشن هماتولوژی، حال زمان آن بود