تیک تیک؛ از عقربههای ساحت مرموز!
شنبه ۱ شهریورماه ۱۴۰۴ است و تو چه میکنی پسرجان؟ از اضطراب نادیده شروع بخش روانپزشکی به خود میپیچی. نمیدانی چطور میشود. هیچ پیشزمینهای نداری.
وبلاگ شخصی
شنبه ۱ شهریورماه ۱۴۰۴ است و تو چه میکنی پسرجان؟ از اضطراب نادیده شروع بخش روانپزشکی به خود میپیچی. نمیدانی چطور میشود. هیچ پیشزمینهای نداری.
بعد از گذشت حدود ۱۰۰ روز از روزهای جراحی، نوبت به دوره حدوداً ۲۰ روزه روتیشن اورولوژی رسیده بود. سیر پیشروی روزهایش مثل این بود که
زمانی که درگیر ناملایمات میشویم، نمیتوانیم درست ببینیم. اتفاقات و رویاروییهایی که ممکن است به چشم نیایند، گاه نامبارک ظاهر میشوند. گاهی این نامبارکی و
از اشیاء کوچک بهیادآورنده گذران از زمانهای مختلف و رویارویی با وقایع گوناگون، تجربههای بس ارزشمندی را به اندوخته داشتههای آدمی میافزاید. گاه این تجارب
سیر در مقطع فیزیوپاتولوژی با این یادداشت به پایان میرسد (+). یادداشتی که خود به نوعی، شرحی بر “اولینها“ست….. آن مرد با استریدور۱ آمد! صبح
این راه را نهایت؟….. چیزی به انتهای بخشی از سرگذشت مقطع فیزیوپاتو باقی نمانده (+). یادداشت پیشرو مربوط به دنیای کودکان است….. سَرِ خُمِّ مِی سلامت! دومین
نقلی بر یکشنبه و دوشنبه ۸ و ۹ بهمنماه ۱۴۰۲ سیر زمانی فیزیوپات به واپسین روزهای خود نزدیک میشود (+). یادداشت پیشرو در حقیقت برگرفته
همچنان در ترم هفتم سفر میکنیم (+). زمانی که به واسطه واحد سمیولوژی عملی، برای اولینبار به طور جدی به محیط بیمارستان وارد شدیم….. از
سفر در زمان همچنان با ترم هفتم و دوران مقدمات بیماریهای کلیوی پیگیری میشود (+)….. از اهمیت کلنگری در دنیای جزءنگر نقلی بر روز چهارشنبه
چیزی به پایان سیر زمانی مقطع فیزیوپات باقی نمانده است (+). در روزهای ابتدایی آذرماه، جایی که چهره پاییز به خوبی خودنمایی میکرد، در ابتدای